از من نپرس به کجا می روم !

از من نپرس به کجا می روم نپرس کجا بودم... 

من هرگز از آسمان آبی نمی پرسم که چرا آبی است 

آبی,آبی است و من به آبی آسمان اعتماد می کنم.  

هر یک از ما آدم ها,به کجا های خودمان می رویم و کسانی از ما این را نمی دانند. 

خطر اینجاست که ما کجاهایمان را نشناسیم و سرافکنده به خانه هایمان بر گردیم.در این حالت مهربانم ما از یاد می بریم که در حال ساختن چیزی تازه در جهان و زندگی هستیم.

 ولی از من نپرس کجا می روم,"کجا"ی من جایی است که در همه چیز عالم را به هم پیوند می زنم و بعد در راه,زیر نور ماه وچراغ کوچه ها,آواز می خوانم,برای تو آواز می خوانم. 

"کجا"ی خودت را پیدا کن,و مگر تو هنوز آن را نیافته ای؟ اما من ایمان دارم تو سال هاست آن را یافته ای,همین که من هرگز از تو نمی پرسم 'کجا بودی' و'کجا می روی' دلیل روشنی است برای شنیدن آوازی که از درون تو می آید و آسمان درونت که آبی است.