یه نوشته

نمی دونم چرا ولی امشب می خوام بنویسم 

می خوام بنویسم 

امشب دلتنگم 

دلتنگ خیلی چیزا 

ساز زدم اما بازم آرومم نکرد 

یادمه چند وقت پیشا به مامان گفتم فقط چند تا چیزه که آرامش میده بهم 

سازم,قرآن و نماز خوندن 

یه حس قریبی دارم خیلی قریب 

کاشکی می دونستم چی می خوام بگم 

فقط می تونم بگم دلتنگم 

نمی دونم تابحال کسی انتظار کشیده یا اینکه تا بحال شده یه مدتی منتظر کسی یا خبری باشه  

امشب و هر شب منتظرم 

ای کاش درست می دونستم که منتظر چیم و کی ام!! 

می نویسم تا یه کوچولو هم که شده سبک بشم 

می نویسم تا فکر کنم با یکی دارم حرف می زنم.. 

 

الهی, آرامش در دست توست,مرا آرامش بخش. 

 

    الهی,بیچاره  پناه آورده را از خویش مران و از میوه پاداشت به ما بچشان.

نظرات 4 + ارسال نظر
* یاس سفیدم * پنج‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 01:23 ق.ظ http://yasesefid.blogsky.com

* و امروز این تو هستی که دنیای دیگری را خواهی ساخت *

رؤیا فاصله را نمی شناسد ؛ بعد ندارد ؛ مرز ندارد
چراکه.. شاید اکنون این منم کنار تو .. . . گرمای نفس هایم را حس نمی کنی..! ؟

ریحانه پنج‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:54 ب.ظ http://barge-paiiz.blogfa.com

آنان که رنگ پریدگی پائیز را دوست ندارند نمی دانند پائیز همان بهاریست که عاشق شده است...
سلام .
با با دل تنگی هم خونه شدیم.هم خونه بدیه.
اما به این هم خونه توجه نکن.

آتنا علی محمدی یکشنبه 12 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 02:56 ب.ظ http://www.nafastangi.blogfa.com

با سلام

دعوتتون میکنم به نفس تنگی مرداب

خیلی خوشحال میشم رد پاتون رو در حوالی این خانه ببینم

نیلوفر فراموش نشود

خدانگهدار

نوژن یکشنبه 8 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:09 ق.ظ http://hamishesabz.blogsky.com

امشب دلتنگم امشب هم مثل شب های گذشته همه چیز ساکت و آرام است
و من برای شکستن این سکوت هیچ کاری نمی کنم
تنها سکوت
تنها انتظار
انتظار گرمای نگاهش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد